معنی شیخ بهایی

حل جدول

شیخ بهایی

از عرفای معاصر با صفویان

سریالی از شهرام اسدی


اثر شیخ بهایی

صمدیه، کشکول، جامع عباسی، اربعین


شاگرد شیخ بهایی

ملاصدرا، محقق سبزواری


مثنوی شیخ بهایی

شیروشکر، نان و حلوا

شیر و شکر


مثنوی از شیخ بهایی

شیروشکر

شیر و شکر


اثری از شیخ بهایی

کشکول

جامع عباسی

نان و حلوا

لغت نامه دهخدا

بهایی

بهایی. [ب َ] (اِخ) رجوع به بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهائی شود.

بهایی. [ب َ] (ص نسبی) منسوب به بهأاﷲ است. رجوع به بهأاﷲ شود.

بهایی. [ب َ] (ص نسبی) گران بها. پرقیمت. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). || فروشی. قابل سودا. (فرهنگ فارسی معین). فروختنی. قیمتی: من گفتم یا هذا این ناقوس بهایی است گفت چه خواهی کردن این را. (تفسیر ابوالفتوح رازی). رجوع به بهائی شود. || نوعی پارچه ٔ بغدادی. ظاهراً منسوب به بهاءالدین نامی. (فرهنگ فارسی معین).

واژه پیشنهادی

اثر شیخ بهایی

نان و حلوا

معادل ابجد

شیخ بهایی

938

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری